فرهنگ امروز/ شورش تسلیمی
حسین مسافرآستانه را بحق میتوان از مدیران و هنرمندان سینهسوخته جریان تئاتر جنگ یا به قولی «دفاع مقدس» دانست. هر جا نیازی به کمک و همراهی باشد بیچشمداشت آماده است تا با روحیهای یادآور همان دوران دست به کار شود. روش و منشی مختص جوانان پاک میهن که بیهیچ حساب و کتابی برای ایستادگی در برابر هجوم دشمن دل به دریا زدند و راهی جبههها شدند. «حسین مسافر» همچنان حال و هوای آن جوان هنردوستی که دهه 60 و 70 در نمایشهای دینی و دفاع مقدسی بازی میکرد را در خود زنده نگه داشته. با او درباره دوران شکلگیری جریان تئاتر دفاع مقدس و مسیری که بهتر است طی کند، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
اولین گامها برای شکل دادن به ژانری که امروز به عنوان تئاتر دفاع مقدس شناخته میشود از چه زمانی شکل گرفت؟
اساسا ژانر تئاتر دفاع مقدس ژانری خودجوش و خودساخته است که بدون برنامهریزی قبلی شکل گرفت. اجرای این نمایشها ابتدا توسط رزمندگان در مناطق جنگی و در فرصتهای مقتضی به وجود آمد. آن دوران برای روحیه گرفتن رزمندگان، نمایشهایی با مضامینی مثل تمسخر دشمن و کمدیهایی از این دست شکل گرفت و رفته رفته جدیتر شد. در پشت جبهه هم بسیاری از گروههای تئاتری تحت تاثیر این اتفاق بزرگ و سرنوشتساز یعنی دفاع مقدس، نمایشنامههایی نوشتند و کارگردانی کردند. بسیاری از این گروهها کارهای خود را در مناطق جنگی و شهرهای جنگزده اجرا بردند و برای رزمندهها و مردم به نمایش گذاشتند. اولین قدم برای سامان بخشیدن به این ژانر از فعالیتهای تئاتری با برگزاری جشنوارههای کوچک و منطقهای شروع شد؛ مثل جشنواره تئاتر «سنگر» که یک یا دو دوره بیشتر برگزار نشد. جشنوارههای دیگری هم کموبیش در بعضی مکانها شکل گرفت ولی هیچکدام مداومت نداشتند. ارتش جشنوارهای تحت عنوان جشنواره «فتح» پایهگذاری کرد که سالهای سال، جشنوارهای بسیار جدی و حساس بود.
دوران حضور شما در انجمن تئاتر دفاع مقدس اختلاف سلیقههای جدی وجود داشت. اختلافهایی که در نهایت منجر به کنارهگیری و تغییر در روند برگزاری جشنواره شد، از آن دوران بگویید.
برگزارکنندهها همواره آماج حملههایی قرار میگیرند که معمولا هم از سلیقههای غیرکارشناسی سرچشمه میگیرد. از دوره هفتم این جشنواره به دلیل فشارهایی که با اعمال سلیقههای غیرهنری و غیرکارشناسی به من وارد میشد، درخواست استعفا داشتم ولی آن سال از من خواستند به کار ادامه دهم؛ سال هشتم و نهم و دهم هم همین طور. سال دهم بود که فشارها از سوی دوست و دشمن زیاد شد و در نهایت آقای افشار بعد از سخنرانی بنده کنارهگیریام از دبیری جشنواره را به اصرار خودم اعلام کردند. در مراسم اختتامیه دوره شانزدهم جشنواره، دبیر محترم(آقای نصیربیگی) با بزرگواری از من تقدیر کردند. در آن مراسم بود که از فرمانده بسیج خواستم، جشنواره به صورت سالانه برگزار شود. آن اتفاق نیفتاد؛ اما امیدوارم در این دوره شاهد باشیم. این درست که فراهم آوردن زمینه برگزاری هر ساله نیازمند مقدماتی است، هم از نظر بودجه و هم از نظر برنامه که از بحث بودجه هم مهمتر است. من به آنهایی که در دوره دبیریام انتقادی داشتند حق میدهم اما اینکه نتیجه انتقادها به تنگ آمدن خادمان فرهنگی باشد به نظرم پسندیده نیست. اگر نقصی وجود داشت باید برای رفع آن برنامهریزی میکردیم نه اینکه نواقص باعث شود، جریانی را که این همه سال از همه نقاط کشور بابت آن بودجه و نیرو صرف شده یک دفعه تعطیل کنیم و به بنبست برسانیم. امیدوارم این جفا در دورههای آتی جبران شود.
برای حل مشکلات پیشنهادی هم دارید؟
همه جشنوارههای بزرگ دنیا شورایی دارند که کارشناسان رشتههای مختلف فرهنگی دور هم جمع میشوند و برنامهریزی میکنند و استراتژی هدفمند تدوین میکنند؛ در آن استراتژی هدفمند، نحوه برگزاری جشنواره توسط دبیر روشن است بنابراین هر گونه مقابله با آن جریان منوط به پاسخگویی کل شوراست. اگر برنامهریزی وجود داشته باشد، افراد میتوانند از حوزههای مختلف در کنار یکدیگر دیالوگ بگویند. یکی از مشکلات ما این است که آدمها با سلیقههای مختلف کنار هم دیالوگ ندارند، به راحتی پشت هم حرف میزنند درحالی که باید روبهروی هم بنشینیم و با همدیگر گفتوگو کنیم تا به یک نتیجه قطعی برسیم. در نهایت هم باید نظارت بر نتیجه گفتوگو و برنامههای خود را هم بر عهده بگیریم و مسوولیتپذیر باشیم. این مشکل در کل کشور ما وجود دارد. اینکه ما هر سال یک نفر را پیدا میکنیم و میگوییم این شخص موجهترین کسی است که میتواند دبیری جشنواره را به عهده بگیرد؛ سپس در همان سال و همان کسانی که او را تایید کردند، شروع به انتقاد میکنند رفتاری است برای فرار از مسوولیت. به جای اینکه بپذیرند این دبیر و برنامه را خودشان انتخاب کردهاند، کنار میکشند و در مقابل آن برنامه و دبیر قرار میگیرند. با این شیوه ما هرگز به سر منزل مقصود نمیرسیم و همیشه دایرهوار دور خودمان میچرخیم. بودجه بسیاری صرف برگزاری فعالیتهای فرهنگی از جمله تئاتر شده ولی ما هر سال برمیگردیم سر جای قبلی. این بیبرنامگی بسیار آزاردهنده است و ما کنار میکشیم و انتقاد میکنیم. من در دورههای مختلفی که دبیر نبودم، هرگز لب به انتقاد از دبیران و جریان برگزاری نگشودم به دلیل اینکه میدانم، کمکی نمیکند. اگر جایی از من در مورد اینکه چگونه اشتباهات را اصلاح کنیم پرسیده باشند، عرضم را ارایه دادهام. دبیر باید مجری برنامههایی باشد که این برنامهها کارشناسی و تایید شده باشند؛ اگر در اجرای آنها خطایی به وجود آمده در دوره بعد قابلیت اصلاح دارد. اینکه هر سال دبیر تغییر میکند خود بزرگترین ظلم است. هر کس میآید و سلیقه شخصی خودش را اعمال میکند. هنرمندان هم نمیدانند به کدام خط فکر اتکا کنند بنابراین سعی میکنند، خود را مطابق سلیقه دبیر جدید تغییر دهند.
پایان مدیریت سردار اثباتی در بنیاد روایت فتح چقدر روی مشکلات پیش آمده در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس تاثیرگذار بود؟
جناب آقای اثباتی یک فرد باسواد، اندیشمند و دلسوخته در حوزه دفاع مقدس بود. ایشان ساده، بیریا و عاشق فرهنگ دفاع مقدس است. تمام احساسات و عواطف انسانیاش به دفاع مقدس ختم میشود. من کمتر مدیری را دیدم که آنقدر عاشق فرهنگ حوزه دفاع مقدس باشد. ایشان با بردباری این سکان را به سمت خوبی هدایت کرده است. وقتی یک مدیر تغییر میکند چرا باید کل نگاهها تغییر کند؟ درحالی که ما همچنان در یک نظام و فرهنگ زندگی میکنیم. رفتن ایشان به شدت به سینمای دفاع مقدس لطمه زده است؛ به تئاتر دفاع مقدس لطمه زده است. وقتی ایشان آمدند کسی توقع نداشت در حوزه هنر، سینما و تئاتر تحولاتی ایجاد کند؛ فقط در حوزه کتاب از ایشان توقعاتی میرفت. اما او در همه حوزهها موفق بود و این تغییر ناگهانی اتفاق مبارکی نبود و لطمه زیادی زد. بعد از مسوولیت آقای افشار در بنیاد حفظ آثار نیز این اتفاق افتاد. در آنجا هم شاهد رکود ناگهانی شدیم. هر جوان متعهدی به تئاتر و هنر گرایش پیدا میکرد، نام بنیاد حفظ آثار و بنیاد روایت را میشناخت؛ اما الان دستگاهها متعدد شدند. آنهایی که در این جریان دلسوز هستند باید این اتفاقات را مطالعه کنند. مطالعه میدانی به شدت لازم است و به نظر من باید طرحی نو درافکند.
به نظر شما نگاه احساسی در جریان مدیریت و برنامهریزی هنر مرتبط با جنگ و دفاع مقدس نتیجهبخش بوده؟
ما چه مسوول باشیم چه نباشیم به فرهنگ دفاع مقدس بدهکاریم؛ به شهدا بدهکاریم. شعار ندهیم و عمل کنیم. هر چه از دوره تاریخی دفاع مقدس فاصله میگیریم باید نگاه تحلیلگرانه و منطقیتری داشته باشیم تا ماندگاری این فرهنگ تضمین شود. نگاه احساسی به گذشته ما برای نسل جوان امروز قابل درک نیست. آن چیزهایی که در آن روزها عشق ما بود برای جوان امروزی یک شوخی است که به آن توجه نمیکند و آن را جدی نمیگیرد. بنابراین ما نیازمند نگاه منطقی و تحلیلگرانه نسبت به شخصیتهای دفاع مقدس و وقایع دفاع مقدس هستیم و این نیاز را باید از طریق آثار هنری به نسل بعد منتقل کنیم تا بتوانیم پایداری این فرهنگ را تضمین کنیم. این نگاه در سطح جهانی هم قابل ارایه است. بعضی معتقدند که دفاع مقدس متعلق به یک دوره خاص بوده که امروز تمام شده است. به نظر آنها امروزه نیازها و خواستهها چیز دیگری است. سلیقهها تغییر کرده و ما نسبت به آن فرهنگ احساس نیاز نمیکنیم. این یک اشتباه فاحش است که بعضی افراد به ما تزریق میکنند. اسم آنان را روشنفکر نمیگذارم؛ چون پز روشنفکری دروغین دارند که متاسفانه در دورههای مختلف جامعه تاثیرگذار بوده. ما در هر دورهای به فرهنگ ایثار و انساندوستی و از خودگذشتگی برای ارزشهای انسانی نیازمندیم پس میگوییم کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا، کل روزهای دفاع مقدس و کل ارض مناطق جنگی همچنان میتواند به عنوان یک فرهنگ جاری باشد. با نگاه احساسی موافق نیستم بلکه باید در خصوص وقایع مطالعه داشته باشیم و نگاه تحلیلی را ترویج کنیم.
روزنامه اعتماد
نظر شما